این اثر مجموعهای از خاطرات پروفسور سید محمود حسابی است که توسط فرزندش ایرج حسابی جمعآوری و تدوین شده است. کتاب برای نخستین بار در سال ۱۳۸۰ چاپ و منتشر شد و به دلیل استقبال زیاد، در سال ۱۳۹۲ دوباره چاپ شد.
دربارهی کتاب استاد عشق
در این کتاب روایت میشود که پروفسور حسابی در دوران کودکی زندگی سختی داشته است، این سختیها بیشتر به دلیل نامهربانیهای پدر، بیماری مادر و دوری از وطن جهت کسب علم و تحصیل بوده است.
روایت زندگی ایشان از زبان پسرشان باعث شده تا با جزئیات بیشتر و از نزدیکتر با شخصیت ایشان آشنا شویم، این روایتها بهقدری جالب توجه است که از همان ابتدای کتاب مخاطب را مجذوب داستان زندگی ایشان میکند.
در خلاصه کتاب استاد عشق آمده است: «بعد از دو سال پدر بیمسئولیت به جهت نزدیکی بادربار با زنی به نام همدمالدوله ازدواج کرده و قصد نابودی فرزندانش را دارد مقرری ایشان را قطع و از سفارت بیرونشان میکند.
این شروع روزهای سخت برای خانواده دکتر حسابی است، سپس به اصرار سرایدار در یکی ازاتاقهای او منزل میکنند و با فروش طلاهای مادر، روزگار به سختی میگذرد، در اثر فشار اقتصادی و تمام شدن گنجینه مادر، گوهرشاد خانم سکته کرده و فلج میشود.»